پدر وپسر
پدر و پسر
پدر گفت : قبل از اینکه تو را با دنیای خارج از منزل آشنا کنم ،به تو فرزندم پندی می دهم که باید بخاطر بسپاری .
وهر گز فراموش ، نکنی چون تمام آنچه که پدرم به من آموخته به تو باز گو میکنم تا بهترین فرد ممکن باشی .
(یک) اینکه قادر خواهی بود کار های بزرگی انجام دهی ، واشاره به بوته های شمشاد کرد ، وگفت تومثل شاخه ی.
آن بوته شمشادی هستی که باغبان هر روز او را حرس میکند تا به شکل زیبائی در بیاورد ، به شرط اینکه هرانچه .
معلم واستاد به تو می گویند درست انجام دهی .
(دوم) اینکه ممکن است برای تمرین کارهائی را انجام دهی که برایت سخت باشد وخسته کنند. که باید تجربه اش بکنی.
(سوم) اینکه تو قادر خواهی بود اشتباهی را مرتکب شوی ، و دوباره تجربه واصلاح کنی .
(چهارم) مهمترین قسمت چیزی است که درون تو است ، هوش و خمیر مایه .
(پنجم) در هر سطحی که قدم می گذاری باید آثار وآنچه آموختی با اندیشه از آن استفاده کنی: وتحت هرشرایطی به وظیفه.
خود عمل کن .